معنی علم النفس

فرهنگ فارسی هوشیار

علم النفس

روانشناسی (اسم) معرفه النفس


نیم رخ علم النفس

نمای روان


کریم النفس

بخشنده: ملک زوزن را خواجه ای بود کریم النفس نیک محضر‎0


حکیم النفس

(صفت) دانا دل: ((اما طبیب باید که رقیق الخلق حکیم النفس جیدالحدس باشد. ))


سلیم النفس

نیک سرشت پاکنهاد نیک سرشت پاک نهادد: سلطان محمود میرزا که در میانه جماعت رو ملو بود بسیار جوان سلیم النفس عافیت دوست بود.

عربی به فارسی

علم النفس

روان شناسی , معرفه النفس , معرفه الروح

فرهنگ عمید

علم النفس

معرفهالنفس، روان‌شناسی،

حل جدول

علم النفس

روان شناسی


علم الروح (النفس)

روان شناسی

فارسی به عربی

معرفه النفس

علم النفس

لغت نامه دهخدا

بیت النفس

بیت النفس. [ب َ تُن ْ ن َ] (اِخ) در علم احکام نجوم، طالع و آن بیت اول است. (یادداشت بخط مؤلف).


بنات النفس

بنات النفس. [ب َ تُن ْ ن َ] (ع اِ مرکب) هموم و افکار و خیالات و احادیث نفس. (از المرصع).


حبس النفس

حبس النفس. [ح َ سُن ْ ن َ ف َ] (ع اِ مرکب) بازداشتن دَم. دم نکشیدن. دم نزدن. نگاه داشتن نفس.


میزان النفس

میزان النفس. [نُن ْ ن َ ف َ] (ع اِ مرکب) (اصطلاح فیزیکی) دم سنج. اسپیرومتر. دستگاهی که نفس را می سنجد.


سلیم النفس

سلیم النفس. [س َ مُن ْ ن َ] (ع ص مرکب) پاک نژاد و بی اذیت. (ناظم الاطباء). بی آزار. نیک سرشت. رجوع به سلیم نفس و سلیم شود.

معادل ابجد

علم النفس

361

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری